به گزارش خبرگزاری«حوزه»، دکتر سید محمد علی دیباجی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ابتدای این نشست علمی، ضمن تبیین اهمیت و ضرورت مطالعه نقادانه، در زمینه علل گرایش به خداگریزی، با اشاره به تأثیر عرفانهای انسانی در میان نسل جوان، اظهار داشت: عرفانهای انسانی را میتوان در عناوینی چون؛ عرفانهای کاذب، پوچ، منسوخ، مادی، نوپدید(نوظهور)، نوگرا و یا ادیان مجازی و بدیل، جنبشهای نوین دینی، معنوی و یا نو متافیزیک تعریف نمود.
وی در ادامه با اشاره به برخی از رویکردهای مرسوم در شناخت نحلهها و فرقهها، خاطرنشان کرد: نگاه ژورنالیستی یکی از عمومیترین و مرسومترین روشها در بحث و بررسی موضوعات است؛ در این رویکرد جامع؛ ممکن است نگاههای دینی، سیاسی و یا امنیتی حاکم گردد.
دکتر دیباجی نگاههای "سیاسی- امنیتی"، "فرهنگی- انتقادی"، "جامعه شناختی" و "روانشناختی" را از دیگر رویکردها در شناخت نحلهها و فرقهها عنوان کرد و ابراز داشت: متأسفانه در ایران، دو نگاه جامعه شناختی و روانشناختی، کمتر مورد توجه محققین و پژوهشگران قرار میگیرد.
وی با تأکید بر این که عرفانهای مرسوم در جوامع انسانی را می توان به شکلهای مختلفی تقسیم نمود، ابراز داشت: تقسیم بندی عرفانها بر اساس، "جغرافیای شکل گیری و فعالیت"، "دینی" و یا "موضوعی" از مهمترین صورتهای تقسیم بندی است، که هر کدام از زیر مجموعههایی جداگانه برخوردار است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان این که تقسیم بندیهای صورت گرفته برای آشنایی با گستره، نوع و نگرش نحلهها و عرفانها صورت گرفته و در آن تداخل و همپوشانی متصور است، ابراز داشت: براساس تأکیدات آیات و روایات اسلامی، همه انسانها خداباور هستند و خدا گریزی نیازمند علل و عواملی است که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
دکتر دیباجی با اشاره به این که عرفانهای نوظهور، توحید و موحد را مورد هدف قرار دادهاند، خاطرنشان کرد: همه عرفانهای انسانی مرسوم در دنیای کنونی، بحث خدا، دین و خداباوری را مخدوش نموده اند.
دکتر مجید کافی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در ادامه این نشست علمی، با بیان این که عوامل غیر معرفتی خداگریزی را باید در ساحت های مختلف درونی و بیرونی جستجو نمود، ابراز داشت: بینشها، گرایشها و ارادهها از مهمترین مؤلفه های ساحت درونی و نیز رفتار و گفتار از ساحتهای بیرونی فرد به شمار میرود.
وی با اشاره به این که ساحت بینش یا همان عقاید و باورها را میتوان در عرصه های مختلفی چون؛ یقین، ظن، حدس، تخمین و برآوردها و استدلال مورد بحث و بررسی قرار داد، اذعان داشت: ساحت گرایش، یا همان احساسات، عواطف و هیجانات را میتوان در عرصههایی نظیر عشق، نفرت، دوستی، دشمنی، آرامش و تشویق و.. برسی نمود و ساحت اراده و خواستها را در اهداف، آرمانها، انگیزه ها، مقاصد و مطلوبهای انسانی جستجو نمود.
سخنران این نشست، ساختارهای اجتماعی، عوامل اجتماعی، رسانهها و نیز رفتار و گفتار بد و نامناسب دینداران را از مهمترین عوامل بیرونی دین گریزی عنوان کرد و یادآور شد: عوامل بیرونی به طور مستقیم تأثیرگذار نبوده و از طریق تأثیر بر عوامل درونی بینشی، گرایشی و اراده، بر دینداری مخاطب تأثیر میگذارد.
وی با تأکید بر این که اگر ایمان و اراده انسان قوی باشد، عوامل بیرونی نمیتواند در نهان وجودی او تأثیری داشته باشد، اظهار داشت: دینداری فرآیندی است که عوامل، شرایط و فعالیتهای خاصی را میطلبد و گاهی افزایش مییابد و گاهی دستخوش کاهش میگردد. یعنی یک شخص خداگریز برای همشیه خداگریز باقی نمی ماند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نمونههایی از آیات الهی را مورد توجه قرار داد و اذعان داشت: غفلت به معنای عدم توجه به علم، یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که نقش بسزایی در خداگریزی و کاهش دینداری فرد دارد.
وی با بیان برخی از عوامل غفلت، خاطرنشان کرد: "ضعف بینشی"، "وسوسه نفسانی"، "هم نشینی با غافلان"، "اشتغال به گناهان" و "اشتغال به دنیا" از مهمترین عوامل غفلت است که در آیات روایات بیشماری به آن تأکید شده است.
سخنران این نشست علمی با اشاره به این که شهوت یکی از عوامل مهم خداگریزی است، اظهار داشت: شهوت انسانی مقولهای است که ضمن تقویت حب به دنیا، خداگریزی را رقم میزند.
وی با تأکید بر این که ساحت اراده انسانی، از نقش قویتری نسبت به ساحتهای بینشی و گرایشی برخوردار است، ابراز داشت: "عدم شناخت"، "تضاد بینشها و گرایشها" و نیز "تضاد یکی از ساحتها با یکی از عوامل بیرونی"، از مهمترین عوامل عدم اراده به شمار میرود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: متأسفانه تضاد بینشها و گرایشها، از مهمترین عواملی است که جامعه با آن مواجه بوده و گریز از دین و خدا را به ارمغان میآورد.
دکتر کافی در پایان آیه 97 سوره نساء را مورد توجه قرار داد و اذعان داشت: آیات الهی برای زمانی که ساختارهای اجتماعی، انسان را به سمت ضعف ایمانی سوق میدهند، امر به هجرت نموده است. اگر جامعه، گروه، سازمان و یا ساختاری باعث گردد تا انسان خداگریز شود، باید مهاجرت نماید. تدام اقامت در این مکانها، ضعف ایمان و خداگریزی را به همراه خواهد داشت.